توهم حزب الله
نیروهای حزبالله در منطقه جنوب لبنان، سرگرم کارزاری بیسابقه در تاریخ جنگهای اعراب و اسرائیل هستند و متأسفانه کمکاری و بیمسئولیتی صدا و سیمای جمهوری اسلامی در انعکاس مقاومت بینظیر حزبالله، آزاردهنده است.
یک کارشناس ارشد ارتباطات با اعلام این مطلب به خبرنگار «بازتاب» گفت: اکنون آتش هواپیما، بالگرد، توپخانه، تانک، نفربر، خمپاره و تیربار همه در اختیار یک طرف جبهه است و رزمآوران حزبالله، تنها با آتش سلاحهای سبک در مقابل این هجمه از آتش مقاومت میکنند. زمینگیر کردن ارتش اسرائیل و وارد آوردن تلفات بالا به آن در یک جنگ نابرابر، عظمت این حماسه را نشان میدهد، اما چه کسی این صحنههای جاودان را برای بشریت ثبت خواهد کرد؟
وی گفت: متأسفانه از صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران در جنوب لبنان خبری نیست و دریغ از ثبت یک صحنه یا ارائه گزارشی از فداکاری پاکترین و مؤمنترین رزمندگان اسلام.
این کارشناس افزود: البته باید از زنان و مردان خبرنگاری که از دیگر شبکههای تلویزیونی، نه به عنوان یک وظیفه انسانی، اسلامی که برای کار حرفهای در جنوب لبنان در عرصههای خطرناک حاضر میشوند و صحنههایی از عشق و فداکاری فرزندان تشیع و جنایتکاری دولت وحشت را به جهانیان نشان میدهند، تشکر کرد و جالب اینکه اکثر این خبرنگاران، زنان خبرنگار هستند.
وی گفت: اما در این شرایط دردناک، رفتار خبرنگار صداوسیما در بیروت نیز موجب خنده میشود، وی در بیروت در نقطهای امن در حالی که لباس ضدگلوله به تن و کلاه محافظ به سر دارد، نشان داده میشود و گزارش سایر خبرگزاریها را از رو میخواند و سپس تصاویری که دیگر تلویزیونهای خبری جهان نشان دادهاند، ارائه میکند و حتی در منطقه «ضاحیه» شهر بیروت که هر روز اسرائیل جنایت میآفریند، حاضر نمیشود.
اکنون باید پرسید، واقعا صداوسیما چقدر مردم را نادان فرض کرده و اینگونه نمایشهای تکراری و بیمحتوا را از خود نشان میدهد؟
این کارشناس ارتباطات ادامه داد: این رویه، باز هم عملکرد خبرنگاران صداوسیما در جنگ عراق را یادآوری میکند که دور از تمام صحنههای درگیری و رنجهای مردم مظلوم این کشور که آماج حملات ارتش آمریکا بودندف بر بالای بام یک ساختمان، به تکرار اخبار دیگر خبرگزاریها میپرداختند.
وی افزود: واقعیت آن است که در وضعیت کنونی، به موازات نبرد نابرابر ارتش اسرائیل با حزبالله لبنان، نبرد نابرابر دیگری در عرصه رسانه و عملیات روانی در جریان است و متأسفانه رزمندگان این نبرد از صداوسیمای ایران، به رغم گذشت بیش از پانزده روز از آغاز جنگ، هنوز در جایگاه خویش مستقر نشدهاند.
این کارشناس در پایان گفت: اگر در صداوسیما از خبرنگاران و تصویربرداران فداکار دوران دفاع مقدس، کسی نمانده یا آنان که ماندهاند، فداکاری را کنار گذاشته و پا به سن شدهاند، هستند جوانان فداکاری که حاضرند با آموزش محدودی خود را به جبهههای جنوب لبنان رسانده و با تلاش خود، برای صداوسیما هم کسب وجاهتی کنند، البته به شرطی که مسئولان صداوسیما در قبال این خونهای پاک به ناحق ریخته فرزندان لبنان در دفاع از اسلام، احساس مسئولیتی داشته باشند.
برادری که در این روزهای سخت، در کنار فرمانده و هموطنش سیدحسن نصرالله و همراه اوست، از حال و هوای معنوی حاکم بر رزمندگان حزبالله میگفت، از فضای عاشورایی سیدحسن و از نمازهای عارفانه او گفت که یادآور نماز ظهر عاشورای اباعبدالله(ع) است، از عطر شهادت که وجود این دلدادگان حق را آکنده کرده است و شگفت نیست که امروز برای حزبالله، عاشورا باشد و جنوب لبنان، کربلا، چراکه حسینیان سخت به زندگی در عاشورا باور دارند و ممات را در غروب عاشورا میدانند؛ «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا».
اگر پیر جماران، دفاع مقدس و کارزار سپاه اسلام با ارتش بعثی را «ایستادگی تمام اسلام در برابر تمام کفر» خواند، امروز میتوان نبرد جنوب لبنان را رویارویی خالصترین اسلام در برابر خالصترین کفر عالم دانست.
آنان که به استنشاق عطر شهادت و معنویت در فضای جبهههای ایران خو گرفته بودند و سالهاست که در پس آلودگیهای جاه و مال و شهوت، در این سرزمین، نفسشان به شماره افتاده، این روزها با استشمام رایحه شهادت از سرزمین لبنان، جانی دوباره گرفتهاند و شگفتی نیست از حلول روح شهادت در قرن بیستویکم؛ همان خداوندی که از دم روحالله در قرن بیستم نفس مسیحایی بر پیکره کمرمق موحدین دمید و عالم را با زمزمه توحید آکنده کرد، امروز از حلقوم فرزند روحالله، عالم را دگرگون ساخته است؛ «کل یوم هو فی شأن».
و امروز حسن است که ندای حسین(ع) را سر داده است. اوست که با یاران و توانایی معدود و محدودش در برابر دنیای ظلم ایستاده و با فریادی انباشته از عزت و مظلومیت، «هل من ناصر» سر میدهد.
و این نه به خاطر بیم از مرگ است که فرزندان روحالله، همچون مولا علی(ع) اشتیاقشان به مرگ، بیش از کودک به سینه مادر است، بلکه اتمام حجتی است برای ما.
برای ما که به نام حق، زنجیر باطل را بر پای خود گره زدهایم تا توان حرکت و رفتن را از ما بگیرد.
برای ما که آنچنان در بند روزمرگی و شیرینی دنیا فرو رفتهایم که قلبمان سنگ و گوششان کر شده است و حاضر به گذشتن از این جیفه متعفن که سراسر وجودمان را آکنده، نیستیم.
امروز عاشوراست و لبنان، کربلا؛ آزمونی سخت پیش روی ماست. مباد که از کوفیان باشیم.
خبرنگار «بازتاب» از بیروت گزارش داد، با اصابت پنج موشک جدید «خیبر» به عمق اسرائیل، احتمال عقبنشینی اسرائیل، آتشبس و پیروزی حزبالله در این هفته، افزایش یافته است.
بنا بر این گزارش، پس از عقبنشینی نظامیان اسرائیل از «بنت جبیل» و «مارونالراس»، احتمالا به زودی حملات هوایی اسرائیل به شهرهای لبنان هم پایان مییابد.
در این حال، حضور غیرمنتظره بلر در کنار بوش و سردرگمی رئیسجمهور آمریکا در برابر پرسشهای مکرر خبرنگاران غربی، مبنی بر واکنش آمریکا نسبت به فتح خیابانهای کشورهای عربی توسط تصاویر سیدحسن نصرالله و شکلگیری جنبش جدید ضدآمریکایی و اسرائیلی در جهان اسلام با محوریت حزبالله، باعث شد تا جورج بوش از صدور قطعنامه جدید خبر دهد.
این در حالی است که بررسی کارشناسان نظامی اسرائیل نشان میدهد، پنج موشک جدید که با نام «خیبر» به اسرائیل شلیک شده، از قابلیت انفجاری فوقالعادهای نسبت به دیگر موشکهای حزبالله برخوردار است.
این موشکها که قادرند اهدافی فراتر از تلآویو را نیز در قلب اسرائیل ویران کنند، موجب وحشت ارتش اسرائیل شده است.
گفته میشود، سیستم دفاع موشکی اسرائیل در برابر موشکهای «خیبر»، کور بوده و قادر به رهگیری و هدف قرار دادن آنها نیست.
«نیویورکتایمز» هم نوشت: حزبالله با شلیک موشکی قدرتمند در روز جمعه، که به قول این گروه، تاکنون از آن استفاده نکرده بود، روی جدیدی از مبارزه با اسرائیل را آشکار کرد. این موشک، به گفته مقامات اسرائیلی، در اعماق اسرائیل و در زمینهای نزدیک به «افولا» به زمین برخورد کرد.
موشک یادشده که حزبالله آن را «خیبر 1» مینامد، در حدود 30 مایلی جنوب مرز لبنان فرود آمد. تاکنون چند موشک دیگر نیز این نقاط را آماج قرار داده، اما به گفته ارتش و پلیس اسرائیل، این موشک بسیار غیرمعمول بوده است.
موشکهای «خیبر1»، قادر به حمل 200 پوند مواد منفجره هستند که آنها را بسیار خطرناکتر از موشکهای کاتیوشایی میکند که حزبالله آنها را به کار میبرد.
ارتش اسرائیل اعلام کرده که در یک حمله هوایی، لانچرها (دستگاههای پرتابکننده موشکها) را هدف قرار داده و ویران کرده است.
مقامات آمریکایی و اسرائیلی احتمال میدهند که «خیبر1»، نوع تقویتشده موشکهای «فجر 3» باشد که در اختیار ایران است. این موشک که روز جمعه شلیک شده، با حدود 56 مایل، دورترین موشک شلیکی از لبنان بوده است.
مقامات آمریکایی گفتهاند که هنوز مشخص نیست این موشک «فجر 5» بوده، یا یک مدل جدید است.
خبرنگار «بازتاب» در آخرین گزارش خود درخصوص نامزدهای انتخابات خبرگان، نام کاندیداهای احتمالی در هشت استان خراسان شمالی، رضوی و جنوبی، سیستانوبلوچستان، بوشهر، هرمزگان، چهارمحالوبختیاری و کهگیلویهوبویراحمد را اعلام کرد.
«بازتاب» پیش از این اسامی کاندیداهای احتمالی 122 استان دیگر را معرفی کرده بود.
بنا بر این گزارش، در استان خراسان رضوی آیات و حجج اسلام ابوالقاسم خزعلی، سیداحمد علمالهدی، عباس واعظ طبسی، علیاصغر معصومی و احتمالا محمدرضا فاکر در لیست جامعه مدرسین و جامعه روحانیت مبارز حضور دارند. آقایان حبیبالله مهماننواز و سیدمحمود هاشمی شاهرودی نیز به ترتیب کاندیداهای این دو گروه برای استانهای خراسان شمالی و خراسان جنوبی هستند.
در استان بوشهر، سیدهاشم حسینی بوشهری و در هرمزگان هم غلامعلی نعیمآبادی نامزد جامعتین برای خبرگان هستند.
این گزارش میافزاید: در استان سیستانوبلوچستان، مولوی محمد اسحاق مدنی، به عنوان کاندیدای اهل سنت و یکی از آقایان محمد سلیمانی و ابراهیم رئیسی، به عنوان نامزد شیعه جامعه مدرسین و جامعه روحانیت مطرح هستند.
در کهگیلویه و بویراحمد هم کرامتالله حسینی، نامزد این دو گروه برای خبرگان خواهد بود.
پیش از این، آیتالله ابراهیم امینی، نایب رئیس مجلس خبرگان، نماینده استان چهارمحال و بختیاری بود، اما با افزایش احتمال کاندیداتوری وی از استان تهران، اکنون نام سیدرضا تقوی و محمدرضا ناصری برای معرفی به عنوان نامزد یک کرسی مجلس خبرگان از این استان مطرح شده است.
خبرنگار «بازتاب» گزارش داد: شیخ سلمان العوده، یکی از روحانیون مشهور سنی، به تازگی ضمن حمایت از حرکت حزبالله لبنان، از موضع دولت سعودی در برابر بحران لبنان به شدت انتقاد کرده است.
بنا بر این گزارش، این عالم بزرگ سعودی که در میان سلفیون، گرایشهای اصلاحطلبانهای دارد، در گفتوگو با شبکه «ام.بی.سی»، ضمن انتقاد از مواضع سعودیها که تلویحا حزبالله را عامل تنش در لبنان معرفی کرده بودند، اظهار اشت: «من توقع دارم که این نظر شخصی یک مقام مسئول باشد، نه موضع حکومت سعودی».
شیخ سلمان العوده که از علمای سلفی مخالف «القاعده» به شمار میرود، از علمای نزدیک به امیرعبدالله، پادشاه عربستان است. وی زمان جنگ خلیج فارس به دلیل مواضع خود علیه آمریکا و حکومت آل سعود به زندان افتاده بود.
گفتنی است، حرکت شجاعانه جنبش مقاومت اسلامی حزبالله لبنان علیه اسرائیل، اکنون شکاف عمیقی در میان طیفهای سلفی مردم و نخبگان عربستان سعودی به وجود آورده است.
عدهای از آنان با تمجید از موضع عربستان، حزبالله را ساخته دست ایران رافضی و مجوس! و دشمن مسلمانان و اعراب میدانند، اما عده دیگری با ذلیلانه خطاب کردن مواضع سعودیها در بحران لبنان، بر این باورند که ادامه این رویکرد مهم، ایران شیعی را در جهان اسلام به دلیل فهم مشکلات آنان بالا برده و جایگاه عربستان را به شدت تضعیف میکند.
به گفته آنان، در حالی که عربستان برای مردم مسلمان و اهل سنت فلسطین کاری نکرد، جوانان شیعه حزبالله با وارد شدن در بحران غزه، جهت بازی را به نفع فلسطین تغییر دادند.
امروز هم پس از انتشار فتوای عجیب شیخ عبدالله بن جبرین، مفتی سعودی، علیه حزبالله، شیخ عبدالرحمن شیبان و عمار جیدل، دو تن از علمای برجسته الجزایر این اظهارنظر را رد کردند.
گفتنی است، هماکنون رسانههایی چون «الحیات»، «الشرقالاوسط» و شبکه «العربیه» که مستقیما با سرمایه دولت عربستان سعودی اداره میشوند، از مواضع این دولت در لبنان به شدت حمایت میکنند.
از ابتدای ورود حرفه نویسندگی و روزنامهنگاری به ایران، به طور قطع می توان گفت هیچگاه آزادی عمل مطبوعات به معنی واقعی کلمه، که امکان جولان دادن در تمامی مسائل و خطوط قرمز ـ سیاسی و غیرسیاسی ـ ممکن باشد، وجود نداشته و این عرصه به شدت متأثر از اوضاع حاکم بر سیستمهای مدیریتی و شرایط سیاسی کشور بوده است.
از طرفی با توجه به شواهد تاریخی، این وضعیت در دو برهه تا حدودی متفاوت بوده است:
1ـ اوایل دهه 1320 ، و به موازات روی کار آمدن پهلوی دوم؛ این جابهجایی فرصت خوبی برای تنفس و فعالیت شتابزده مطبوعات منتقد دولت و یا احزاب سیاسی وقت ایجاد کرده بود.
2ـ پس از انقلاب اسلامی و مردمی سال 57 ، که با روی کار آمدن چنین حکومت مردم گرا و مذهب محوری، وضعیت آزادی عمل مطبوعات و گستره بیان و انتقاد تا حدود زیادی بهتر از گذشته و متعادل تر شد. به ویژه دوران حکومت دولت موقت و زمامداری بنیصدر، و هم زمان با فعالیت گسترده گروههای چپ و معارضه آنها با گروههای انقلابی، یکی از آزادترین سالها برای فعالیت مطبوعات موافق و مخالف حکومت و دیگر خطوط ممنوعه حکومتی و غیرحکومتی به وجود آمده بود.
پس از این دولت موقت و همزمان با ادامه یافتن جنگ تحمیلی عراق، جریانات سیاسی و ارگانهای مطبوعاتی نیز تحتالشعاع اوضاع و احوال حاد آن مقطع قرار گرفته، عمده سعی و کوشش آنها معطوف به ساماندهی و پیریزی قالبی محکم برای حفظ تمامیت ملی و تقویت وحدت عمومی در این راستا گردید. از این رو و با توجه به این که نمیتوان انتظار علی حده ای از آن دوران داشت، و با نقد و تحلیلهای غیر کارشناسی، بدون در نظر گرفتن شرایط آن روز به انتقاد و بحث و گفتوگو پرداخت، از پرداختن به رویکردهای موجود مطبوعات آن زمان و موشکافی اقدامات آنها خودداری می شود.
با پایان جنگ، بسیاری محدودیت ها و تنگناها جای خود را به فضایی نسبتا عادی داده ، زمینه را برای پیش گرفتن مجدد فعالیت های متوقف شده پدید آوردند. به طوری که در زمینه مطبوعات، عرصهای که پس از جنگ پدید آمد، بس فراخ و وسیع تر نسبت به سال های قبل و به منزله خون تازهای به شریانهای رسانهای ایران بود. اما در چنین موقعیتی، به نظر میرسید بهترین راه و ضروریترین برنامه، رسیدگی به وضعیت اقتصادی و آشفتگیهای معیشتی مردم بود که همین امر نیز در دستور کار دولت آقای هاشمی قرار گرفت. و از همین رو با توجه به همگامی مردم و مسئولان، برای آبادانی وسازندگی کشور، سیاست گذاری های کلی دولت و اینکه مسئولان به مسئله دیگری جز سازندگی نمی اندیشیدند ، مطبوعات خود به خود به حاشیه رانده شده و با افول بازار نقد و انتقادات رسانه ای ، مطبوعات عملا در انزوا قرار گرفتند .
ولی؛ در میان دولت های مذکور، دولت سید محمد خاتمی وضعیت دگرگونه ای داشت. با سپری شدن سالهای مدیریت اکبر هاشمی رفسنجانی، سیدمحمد خاتمی در حالی روی کار آمد که خیال مدیران و مردم از دغدغههای اقتصادی و محرومیتهای مادی تا حدودی راحت شده و نیاز به موضعگیری در جبهههایی غیر از جبهه اقتصادی به چشم میخورد. و دولت هفتم با در نظر داشتن همین موضوع با شعار «توسعه سیاسی» توانست مخاطبان و به ویژه نخبگان بسیاری را جمعآوری و با خود همراه کند.
اما نکته قابل توجه این است که به رغم تکیه بسیار شخص رئیسجمهور و عوامل دولت هفتم و هشتم بر توسعه سیاسی و رفع محدودیتهای مطبوعاتی و رسانهای، آمارها حاکی از آن است که بیشترین شکایتها از مطبوعات و رسانهها در دوره آقای خاتمی بوده و نسبت به دورههای قبل که چنین شعاری را در سرلوحه فعالیتهای خود نداشتند، بیسابقه بوده است.
نقطه پایان استراتژی های فرهنگی حاکمیت، با روی کار آمدن دولت نهم، محقق می شود. دولت محمود احمدینژاد که به نوعی در زمان پایان جستوگریزهای ایدئولوژیک و استقرار کامل احزاب و تعریف شفاف گروهها و جریانات سیاسی روی کار آمد را میتوان شروعی برای راحت زیستن دوباره و تجربه نادیده بسیاری مطبوعات و اهالی قلم برای آزاد نگاشتن و راحت قلم زدن دانست.
رئیس کابینه نهم در حالی مسیر خیابان بهشت تا پاستور را طی کرد که وعده حضور سه ماه یک بار در تلویزیون و اعطای جایزه به مطبوعات منتقد دولت، یکی از جذابترین شعارهای او برای اهالی رسانه به شمار میرفت. وسعت دید محمود احمدینژاد در رویارویی با مطبوعات، تا به آن حد پیش رفت که رئیسجمهور در یکی از نطقهای خود، بر آزادی کشیدن کاریکاتور شخص اول اجرایی مملکت - یعنی خودش - تأکید کرد.
نگرش محمود احمدینژاد به جایگاه مطبوعات و توانایی این صنف برای یاری رساندن به دولت، مطلبی نیست که توسط دولت و دولتیان کمتر به آن پرداخته شده باشد!- هرچند گاه بیمهریهایی نیز از جانب عوامل دولت و کمتر اثری ازتبدیل حرف به عمل دیده شده است- اماانتظار و امید به بسیار بهتر از امروز شدن وضعیت مطبوعات و رسانهها از رئیسجمهور و دولت او همچنان باقی است و با توجه به حسن نیت و رویارویی مثبتی که رئیسجمهور با مردم برقرار کرده است، انتظار آن میرود آقای احمدینژاد نیز مانند شهردار تهران – که شکایات سابق شهرداری را نادیده گرفته و مسئولان شهری را از اقامه دعوی علیه مطبوعات منع کرده است- راه را برای فعالیت بیشتر مطبوعات باز گذارد و از این راه کمک بزرگی برای پویایی هر چه بیشتر سیستم مدیریتی کشور، به یاری بازوان پر توانی چون مطبوعات، انجام دهد.
از بدیهیات است که درخواست چنین آزادی و وسعت فعالیتی ، با اقداماتی که تداعی لجام گسیختگی و بی مهاری کند هیچ سنخیتی نداشته، و این خواسته جدا است و آن سخن سوا .