توهم حزب الله
رئیس ستاد ارتش اسرائیل مدعی است اسرائیل 13 جسد نیروهای حزبالله را در جریان درگیری با سربازان این رژیم در خاک لبنان، در اختیار دارد و از 12 جولای تاکنون 100 تن از آنها را کشته است.
به گزارش فارس به نقل از خبرگزاری فرانسه، ژنرال «دان هالوتز» به خبرنگاران گفت حدود 100 نیروی حزبالله از همه درجهها کشته شدهاند.
وی افزود: «ما اسامی افرادی که میشناسیم را اعلام نمیکنیم. ما این امر را به عهده خودشان میگذاریم، این اسامی تاکنون فاش نشده است».
وی افزود: «در جریان درگیری روز گذشته (پنجشنبه) حدود 13 مبارز کشته شدند. ما اکنون در حال تصمیمگیری هستیم که با آنها چه کنیم».
این در حالی است که حزبالله اعلام کرده که دو تن از مبارزانش به شهادت رسیدهاند.
یک سخنگوی ارتش اسرائیل گفت: «ما اجساد مبارزان حزبالله را در اختیار داریم».
هالوتز تاکید کرد: «همانطور که میدانید، ما از اجساد بهرهبرداری نمیکنیم آنگونه که حزبالله به این کار عادت دارد. ما کسانی را که از اجساد مانند پول در مبادلات استفاده میکنند، دوست نداریم».
وی درباره بمباران راههای ارتباطی توسط اسرائیل که برای انتقال کمکهای انساندوستانه استفاده میشد، گفت: «پس از درخواستها و اطلاعات درباره کمبودهای بسیار، ما یک کریدور را به منظور انتقال کمکهای انساندوستانه به لبنان باز کردیم.»
هالوتز تصریح کرد: «هر کشوری که خواستار ارسال اینگونه کمکها است، میتواند این کار را با هماهنگی اسرائیل انجام دهد.»
حمله گسترده و همه جانبه اسرائیل به کشور کوچک لبنان و تخریب گسترده این کشور زیبا سوالات زیادی را در اذهان مردم جهان در مورد این ایجاد کرده که، اهداف اسرائیل از بمباران وسیع و حملات پی در پی و مداوم به لبنان چیست؟
اسرائیل خود اهدافی را برای این اقدامات خویش بیان کرده است که بنظر می رسد با اهدافی که آمریکا در خاورمیانه دارد همسویی داشته و در واقع هم اکنون اسرائیل در جهت اهداف کلان آمریکا جنگ علیه مردم را به صورت ویرانگری آغاز کرده است.
برخی از این اهداف را می توان به صورت ذیل تقسیم بندی نمود :
1- نابودی سازمان و تشکیلات حرکت مقاومت اسلامی لبنان به نام حزب الله :
در اخبار آمده است که اسرائیل بنای بر آتش بس در کوتاه مدت ندارد و آمریکا و اروپا و سران زبون کشورهای عربی توافق کرده اند که دست اسرائیل را برای نابودی حزب الله باز بگذارند. آمریکا این روزها حمله اسرائیل به لبنان را جنگ علیه تروریسم می خواند و سران آمریکایی کشورهای عربی نیز از خوف تشکیل هلال شیعه در خاورمیانه سخن نمی گویند و سرکوبی حزب الله را در جهت حذف یک مانع بزرگ برای پروژه آمریکایی ایجاد خاورمیانه بزرگ که در آن امنیت و نفوذ اسرائیل در منطقه خاورمیانه تضمین شده است، می دانند.
2- ترور رهبران حزب الله بویژه دبیرکل شجاع آن حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای سید حسن نصرالله :
اسرائیل سالهای طولانی است که می خواهد همه رهبران حزب الله را ترور کند و قبلاً هم جناب آقای سید عباس موسوی دبیر کل سابق حزب الله را به همراه خانواده وی ترور نمود؛ اقدام برای ترور رهبران مقاومت اسلامی در لبنان از اهداف مستمر اسرائیل است ولی اسرائیل با تمام تلاشهایی که کرده است و با استفاده از اطلاعات جاسوسی، تجهیزاتی و انسانی خود تاکنون نتوانسته دست به چنین اقدامی بزند. الآن که زمان جنگ است، طبیعتاً مراقبتها و اقدامات احتیاطی و تاکتیکی بیشتری برای حفظ جان رهبران حزب الله صورت میگیرد و این امکان برای رژیم صهیونیستی کمتر است.
رهبران حزب الله مانند ماهی در اقیانوس عظیم ملت لبنان هستند که امکان شکار آنها از سوی دشمن خبیث وجود ندارد. اسرائیل تمام مقرها و پایگاه های حزب الله را از روز آغاز جنگ تاکنون بارها بمباران کرده و تمام ساختمانهای آنها را از بین برده است. منطقه ضاحیه در جنوب لبنان را که محل اسکان شیعیان لبنان است، به بهانه احتمال حضور رهبران حزب الله بارها بمباران و با خاک یکسان کرده و حتی امروز ( 29/4/85 ) هم با ریختن 20 تن بمب فقط بر روی یک ساختمان در این ناحیه، به زعم خود تمام سنگرها و تونل های زیرزمینی آنها را نابود کرد ولی رهبران حزب الله همچنان هدایت عملیات مقاومت را در شرایط بسیار سخت بر عهده دارند. و دبیرکل حزب الله همچنان با ظاهر شدن در تلویزیون المنار با مردم لبنان و افکار عمومی جهان سخن می گوید.
3- بیرون راندن رزمندگان حزبالله از جنوب لبنان و حاشیه مرزی آن کشور با اسرائیل :
اسرائیل از روز اول حمله وسیع خود به لبنان ، می خواست تمام مواضع و سنگرهای حزب الله در جنوب لبنان را از بین ببرد تا هم از مقابله به مثل حزب الله در زدن اهداف نظامی در شهر های شمال اسرائیل در امان باشد و هم تمام توان موشکی و راکتی حزب الله را نابود کند و هم اجساد چهار سرباز خود را که با حمله رزمندگان حزب الله به یک تانک مرکاوا در تجاوز اسرائیل به مرزهای جنوب لبنان کشته شده بودند، تخلیه نماید. ولی بعد از روزهای متوالی بمباران همه نقاط جنوب لبنان و زدن همه مواضع و استحکامات احتمالی حزب الله، هنوز راکتها و موشکهای حزب الله به حیفا و سایر شهر های اسرائیل شلیک می شود و تاکنون تلاش اسرائیل برای حمله زمینی به لبنان ناکام مانده است و اسرائیل در حمله زمینی به لبنان تعدادی تانک دیگر مرکاوا و نیز چند نظامی دیگر خود را از دست داد.
4- شکست روحیه مردم لبنان
اسرائیل حمله به مردم غیر نظامی لبنانی و بخصوص به جامعه شیعه لبنان که حزب الله از درون آن برخاسته و خود را هوادار سرسخت حزب الله می شمارند، با این هدف آغاز کرد که آنها تحت فشار روانی قرار گرفته و دست از حمایت حزب الله بردارند و این خرابی ها و مصیبت ها را ناشی از وجود حزب الله در لبنان بدانند. گرچه اسرائیل تاکنون صدها ساختمان مسکونی مردم مسلمان بویژه شیعیان را ویران نموده و حدود پانصد هزار نفر را آواره کرده و صدها تن را شهید و زخمی کرده و لبنان را در مرحله یک فاجعه انسانی گسترده قرار داده است، ولی خبرگزاری های مختلف گزارش می دهند که مردم لبنان در این شرایط سخت و دردناک، حمایتشان از حزب الله بیشتر شده و حتی گروه های سیاسی لبنانی که در نحوه اداره کشور با حزب الله اختلاف نظر داشتند، اختلاف خود را کنار گذاشته و از حزب الله پشتیبانی می کنند. بسیاری از مردم با خود می گویند، در آن زمان که حزب الله وجود خارجی نداشت، این اسرائیل بود که سرزمین لبنان را در سال 1982 اشغال کرد و تا بیروت جلو آمد و بنابر ضرورت آن زمان، حزب الله مقاومتی بود که در برابر تجاوزهای اسرائیل به لبنان پدید آمد و با امکانات بسیار محدود ولی با انسانهایی خدایی و شهادت طلب توانست اسرائیل را از تمام سرزمینهای لبنانی بیرون کند و خود به توان اصلی دفاعی مردم لبنان بدل گردد.
مردم لبنان می دانند که اگر الآن، اسرائیل فقط از نیروی هوایی خود در حملات وسیع خود علیه مردم لبنان استفاده می کند، به خاطر ترسی است که از رزمندگان حزب الله دارد و حزب الله در این جنگ حتی برای اولین بار در تاریخ تشکیل اسرائیل توانسته یک ناو جنگی آنها را هدف قرار داده و منهدم کند.
5- انحراف افکار عمومی جهان از جنایات اسرائیل در فلسطین و نوار غزه :
اسرائیل می خواهد در ادامه فشار برای نابودی دولت فلسطین ( حماس ) حامی اصلی آنها را که حزب الله لبنان است از بین ببرد. اسرائیل به خوبی می داند که اگر مردم فلسطین گروه حماس را برای اداره دولت خود برگزیدند به خاطر آن بود که حماس "دولت سازش با اسرائیل" را تبدیل به "دولت مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی" تبدیل کرد. اسرائیل بخشی از وزیران و نمایندگان حماس را به اسارت برد ولی حماس تسلیم سیاست های اسرائیل نشد و با کمکی که حزب الله در به اسارت گرفتن دو نظامی اسرائیلی به حماس کرد، مردم فلسطین با روحیه بهتری در مقابل تجاوزات اسرائیل ایستاده و آنها نیز به تانک های اسرائیلی حمله کرده و نظامیانش را در اشغال مجدد غزه ناکام گذاشتند.
6- انحراف افکار عمومی مردم جهان از فشار به آمریکا برای خروج از عراق :
آمریکا اخیراً تحت فشار عجیبی از جانب احزاب و مردم آمریکا برای کاهش حضور نظامی خود در عراق قرار گرفته است. حمله اسرائیل به لبنان این موضوع را تحت الشعاع خود قرار داده و برای مدتی فشار را از روی بوش و دولتمردان آمریکایی بر می دارد، لذا آمریکا از این جهت طرفدار طولانی شدن حملات اسرائیل به لبنان و عدم اعلام آتش بس است.
7- اجرای استراتژی فرار به جلو و پوشش گذاشتن بر ضعف های نظامی :
اقدام حزب الله در اسیر کردن دو نظامی در 400 متری داخل مرزهای اسرائیل با وجود موانع نظامی بسیار و نصب دوربین های مدار بسته و آمادگی کامل ارتش اسرائیل برای به دام نیفتادن نظامیانش به دلیل اعلام قبلی دبیر کل حزب الله مبنی بر اینکه اگر اسرای لبنانی از اسرائیل آزاد نشوند، حزب الله مجبور است نظامیان اسرائیلی را برای مبادله با زندانیان دربند رژیم صهیونیستی، به اسارت خود در آورد علامت نابسامانی جدی در نیروی زمینی ارتش اسرائیل است.
دولت اولمرت با حمله گسترده به لبنان می خواهد ضعف های آشکار خود را در عدم توانایی برای اداره ارتش بپوشاند و خود را از زیر فشار رقبای سیاسیاش مبنی بر ناتوانی نظامی نجات دهد. ولی آنچه در عمل اتفاق افتاده، این است که اسرائیل نه تنها نتوانسته دو نظامی خود را با حمله به لبنان آزاد کند، بلکه چندین نظامی دیگر را نیز در حمله به حزب الله به کشتن داد و حتی چند تانک و یک ناوشکن اسرائیلی هم مورد حمله رزمندگان حزب الله قرار گرفته و منهدم گردیدند.
8- نشان دادن توان اشغال مجدد لبنان
اسرائیل با حمله به لبنان می خواهد ثابت کند که فرار او در سال 2000 از مقابل حزب الله، تاکتیکی بوده و هر موقعی که او اراده کند، می تواند دوباره لبنان را اشغال نماید. ولی ادامه جنگ گرچه سرزمین لبنان را به ویرانه تبدیل نموده است. ولی اعتبار حکومت پادگانی اسرائیل را نیز در افکار عمومی جهان و بخصوص جهان اسلام از بین برده است زیرا :
الف- برای اولین بار در تاریخ شصت ساله اسرائیل، حدود ثلث اسرائیل طعم تلخ جنگ و آوارگی را می چشند و تاکنون حدود چهل نفر در این شهر ها کشته و هشتصد نفر نیز زخمی و تعداد زیادی هم مناطق خود را تخلیه کردهاند، بطوری که زندگی در مناطق شمالی اسرائیل فلج شده و صنعت توریسم در آن کشور آسیب جدی دیده است.
ب – توان اسرائیل در امنیت شهروندان خود بطور جدی زیر سوال رفته و جریان مهاجرت یهودیان به اسرائیل معکوس گردیده است.
ج- مقاومتِ رزمندگان حزب الله همچنان در برابر ارتش اسرائیل ادامه دارد و رژیم صهیونیستی جنگ با مردم غیر نظامی لبنان را ادامه می دهد و حتی نتوانسته تلفات جدی به حزب الله وارد آورد. بطوری که تاکنون فقط سه رزمنده حزب الله به شهادت رسیده و باقی سلحشوران حزب الله همگی در حال جنگ با اسرائیل هستند.
با توضیحات فوق، مشخص می شود که گرچه اسرائیل قدرت تخریب لبنان را دارد ولی قدرت رسیدن به پیروزی را ندارد. هم اکنون سید حسن نصر الله به عنوان اسوه امت اسلام و قهرمان جهان عرب در افکار عمومی مردم جهان مطرح است و جوانان عرب به او افتخار می کنند.
حال سخن این است که چه باید کرد؟ راه های رسیدن به امنیت پایدار در برابر تهدیدات مداوم اسرائیل در منطقه خاورمیانه چیست؟ چگونه مردم فلسطین و لبنان می توانند از شرارتهای دائمی اسرائیل در امان باشند؟ چگونه لبنان پس از آتش بس باید بازسازی شود؟ چگونه می توان برنامه آمریکا را که می خواهد همیشه اسرائیل، بازیگر اصلی و قدرت مسلط خاورمیانه باشد بر هم زد؟
پاسخ به این سوالات روشن است. حضرت امام خمینی (ره) در دوران حیات پربرکت خود فرمودند : " اگر مسلمین با هم باشند و هر کدام یک سطل آب بریزند، اسرائیل را آب خواهد برد." پس یک همّت عمومی لازم است. مسلمانان و بخصوص دولتهای عربی باید از قدرت عظیم بوجود آمده از سوی حزب الله استقبال نموده و همه در پشت سر حزب الله در مقابل فتنه های اسرائیل قرار گیرند تا مردم خاورمیانه در آرامش و امید و صلح بسر برند.
برای بازسازی خرابی های ناشی از حملات اسرائیل به لبنان هم کشور های صادر کننده نفت اگر بخشی از درآمد ناشی از افزایش قیمت نفت در چند روز اخیر را که به خاطر حمله اسرائیل به لبنان اتفاق افتاد را برای بازسازی کشور لبنان و زیربناهای آن قرار دهند، لبنان آبادتر و سرافرازتر از گذشته به زندگی پر افتخار خود ادامه خواهد داد.
در حالی که سفر هفته آینده کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه آمریکا به لبنان و سرزمینهای اشغالی، زمان مورد نظر رژیم اسرائیل برای آتشبس ارزیابی میشود، نیروهای این رژیم قصد دارند در هفت روز باقیمانده با اشغال نقاطی از خاک لبنان، خود را پیروز آتشبس احتمالی، نمایند.
به گزارش خبرنگار «بازتاب»، ارتش اسرائیل از دو روز گذشته، خود را درگیر جنگ زمینی با نیروهای مقاومت حزبالله نموده و قصد دارد طی هفته آینده، مناطق حساس و مهم جنوب لبنان را از نیروهای حزبالله گرفته و ارتش خود را در آنجا مستقر کند.
اسرائیل که هدف اصلی خود را خلع سلاح حزبالله میداند، با بمباران شدید مناطق مرزی جنوب لبنان و اخطار به کلیه اهالی روستاها و شهرکهای مرزی لبنان برای تخلیه این مناطق، به دنبال تضعیف پشتوانه مردمی حزبالله و سپس حمله و تصرف سرزمینهای جنوبی لبنان است تا با اعلام آتشبس، شرایط جدیدی را برای خود ایجاد کند.
اکنون با پذیرش بدون پیششرط آتشبس از سوی حزبالله، عملی شدن آتشبس و زمان آن، در اختیار رژیم اسرائیل است. همچنین بمباران هوایی لبنان جز تخریب وجهه بینالمللی، سودی برای اسرائیل ندارد و تنها دستاورد آن، ضربات اقتصادی به زیرساختهای لبنان است.
یک تحلیلگر ارشد مسائل لبنان با اعلام این مطلب به خبرنگار «بازتاب» گفت: تنها اقدامی که میتواند برای اسرائیل دستاورد مطلوبی به همراه داشته باشد، تصرف بخشهایی از خاک لبنان و تلاش برای استقرار نیروهای اسرائیل در بخشی از نقاط اشغال شده خاک لبنان است که در سال 2000 با هراس از مقاومت حزبالله از آنجا عقبنشینی کرد.
وی افزود: البته مشکل ارتش اسرائیل آن است که به دلیل روحیه قوی نیروهای مقاومت اسلامی حزبالله و توان بالای آنان در عملیاتهای چریکی، نیروی زمینی اسرائیل توان مقابله با حزبالله در زمین را ندارد و چند فقره عملیات زمینی انجام شده که با شکست صهیونیستها همراه بوده، نیز درستی این فرضیه را به اثبات رسانده است.
این کارشناس ادامه داد: مشکل بعدی اسرائیل هم آن است که بر فرض تصرف بخشی از خاک جنوب لبنان، توان حفظ آن را ندارد، چراکه وقتی حزبالله تأسیسات شهرکهای صهیونیستنشین را آماج موشکهای خود قرار داده، به راحتی میتواند نقاط اشغالشده احتمالی از خاک لبنان را هم به آتش بکشد و نیروهای اسرائیلی در این نقاط دوام نمیآورند.
وی در پایان گفت: البته ممکن است اسرائیل با انجام لابی با مقامات آمریکا و سازمان ملل تلاش کند تا با تصرف ناگهانی بخش کوچکی از خاک لبنان، اندکی پیش از پذیرش آتشبس، آنجا را به نقطه استقرار نیروهای بینالمللی تبدیل و به صورت مقطعی از حاکمیت لبنان خارج کند که رزمندگان حزبالله باید به این ترفند احتمالی نیز توجه کنند.
یکی از علمای برجسته شیعیان لبنان، در گفتوگو با خبرنگار «بازتاب» در بیروت اظهار داشت: در صورت هرگونه اقدام غرب علیه جمهوری اسلامی، گروههای مقاومت اسلامی، خاورمیانه را به ویتنامی تازه برای غرب تبدیل خواهند کرد.
این عالم شیعه افزود: گروههای مقاومت اسلامی به ویژه حزبالله، سپاه بدر و حماس، حمایتهای معنوی و لطف ملت ایران را پس از انقلاب اسلامی، از یاد نبرده و با تمام توان خود، برای جبران حق بزرگی که امام خمینی(ره) و ملت ایران بر نهضت مقاومت اسلامی در جهان دارند، خواهند کوشید.
این شخصیت لبنانی تأکید کرد: همانگونه که سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان، پس از بوسیدن دست رهبر انقلاب اظهار کرد: آیتالله خامنهای، رهبر شیعیان جهان تلقی میشود و مبارزان لبنانی در کنار برادران ایرانی، آماده اطاعت و دفاع از انقلاب اسلامی هستند.
وی گفت: البته رابطه مجاهدین عراقی، به ویژه برادران سپاه بدر ـ که سالها در دامن انقلاب اسلامی پرورش یافتهاند ـ با ایران نزدیکتر بوده و قطعا، آمریکا و اروپا ـ که حدود دویست هزار نیروی نظامی در عراق دارند ـ آگاهند که هرگونه تهدید و اقدام علیه ایران، عراق را به مثلث برمودای اشغالگران تبدیل خواهد ساخت.
این عالم اسلامی افزود: حماس نیز که امروز به لطف خدا و در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، توانست به موفقیت خیرهکنندهای دست یابد و تحقق اندیشههای امام خمینی(ره) را درباره پیروزی مقاومت مردمی در فلسطین نمایش دهد، در بهترین شرایط برای جبران 27 سال حمایت بیشایبه ملت ایران است و با شناخت نزدیکی که از برادرمان «خالد مشعل» و رابطه عمیق و دهها ساله او با رهبری و مسئولان ارشد جمهوری اسلامی داریم، حماس در این شرایط، عامل مؤثری برای کمک به ایران خواهد بود.
خبرنگار «بازتاب» گزارش داد: در حالی که دو هفته از طرح جدید مقابله با بدحجابی و گسترش فرهنگ عفاف توسط نیروی انتظامی میگذرد، ارزیابیهای اولیه از اقدام مسئولان، تا اندازهای امکانپذیر شده است.
گزارشها از سطح شهر تهران، حاکی است، با اقدامات نیروی انتظامی در این مدت، تا اندازهای موارد حاد بدحجابی را در جامعه کاهش داده است.
همچنین با اقدام «ناجا» در خصوص اتحادیههای توزیع پوشاک، مقداری از توزیع و مصرف مانتوهای کوتاه کاسته شده است.
این در حالی است که به گفته کارشناسان مسائل اجتماعی، بیش از این مقدار، وظیفهای بر عهده نیروی انتظامی و گشتهای ارشاد آنان که برخوردهای مناسبی با زنان بدحجاب داشتهاند، نیست و گسترش فرهنگ عفاف فراتر از این میزان، در حوزه مسئولیت نهادهای فرهنگساز است.
با این حال، هنوز از اقدامات نهادهای فرهنگی که سالانه بودجههای کلانی را در اختیار میگیرند تا بنا بر اصول و شرح وظایف خود، به تعمیق فرهنگ دینی در کشور بپردازند، خبری نیست.
صداوسیما که مؤثرترین رسانه مؤثر بر فرهنگ مردم به شمار میرود، به جز چند مورد برنامه ناگهانی و پشت سر هم، در نخستین روزهای این طرح، اقدام عملی انجام نداده و از اقدامات دیگر نهادهای فرهنگی نظیر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، حوزه علمیه و سازمان تبلیغات اسلامی هم خبری در دست نیست.
در این حال، احمد رزاقی، پژوهشگر فرهنگی در قالب یادداشتی، به بازخوانی پرونده مبارزه با مفاسد اجتماعی و شلحجابی پرداخته و قوانین تصویب و اعلام شده از سال 62 تاکنون در اینباره را جمعآوری کرده است.
در بخشی از این یادداشت آمده است: وزارت کشور در تاریخ 31 تیر 63 اطلاعیهای اعلام میدارد که: «به زنان بی حجاب اخطار میشود که رعایت عفت عمومی جامعه اسلامی و مذهبی امت شهیدپرور و همیشه در صحنه را بکنند، که در صورت تخلف با آنان برخورد قانونی خواهد شد».
حدود یک سال بعد در روزنامه جمهوری اسلامی تاریخ 5 خرداد 64 چنین میخوانیم: «دادستان عمومی تهران، دستور بازداشت افراد بدحجاب و بی حجاب را به کلیه ماموران انتظامی صادر کرد».
این دستور، زمانی صادر شد که حدود دو سال قبل؛ یعنی در تاریخ 12 آذر 62 سخنگوی شورای عالی قضائی گفته بود: «برای جلوگیری از منکرات و فحشای علنی در سطح تهران، یک شعبه دادگاه کیفری در اوین تشکیل و قاضی شرع آن نیز تعیین شده و افراد گشت ستاد مبارزه با منکرات در مناطق مختلف تهران به طور منظم رفت وآمد میکنند.
.....یک سال بعد (در تاریخ 30 اردیبهشت 67) هاشمی رفسنجانی، رئیس وقت مجلس شورای اسلامی اخطار میکند که: « … من بارها از همین تریبون نمازجمعه به بچههای حزب اللهی نصیحت کردم که یک مقدار مدارا بکنند، ولی مثل این که دیگر شما (مروجان بدحجابی و بی بندو باری) اهل مدارا نیستید، شما از این برخوردهای لطیفی که میشود، سوءاستفاده میکنید…».
خبرنگار «توهم» گزارش داد: ممنوعیت اجرای کنسرت گوگوش در «لاسوگاس» آمریکا، به سوژه جدید شبکههای ماهوارهای اپوزیسیون جمهوری اسلامی تبدیل شده است.
بنا بر این گزارش، فائقه آتشین، مشهور به گوگوش که به دلیل قرارداد با یک شرکت تجاری آمریکایی، از اجرای کنسرت شخصی در شهر «لاسوگاس» آمریکا منع شده است، به شدت از این اقدام آمریکا انتقاد کرد.
وی در حالی که به شدت خشمگین بود، گفت که جمهوری اسلامی سالها او را از آواز خواندن منع کرده بود و اکنون نیز آمریکا مانع شده است و مردم را از شرکت در کنسرتهایش محروم میکند.
گوگوش در حالی که گریه میکرد، ادامه داد: در کنسرت مذکور همراه با پرچم سهرنگ به نشانه اعتراض به آمریکا و جمهوری اسلامی، در جایگاه تماشاگران حاضر خواهم شد.
شب گذشته یکی از شبکههای فارسیزبان لوسآنجلسی که طی یک سال اخیر شریک و همکار کنسرتهای او بوده، با موضعگیری علیه گوگوش، فعالیتهای یک سال اخیر او و نیز ارقام بالای دریافتشده را اعلام کرد.
گفتنی است، گوگوش که در دوره دوم ریاستجمهوری خاتمی و با تأیید دولت از ایران خارج شد، در این مدت، حدود شش میلیون دلار از طریق کنسرتهایش درآمد به دست آورد. این در حالی است که کنسرت اخیر وی که قرار بود، در 25 دسامبر در لاسوگاس آمریکا انجام شود، با شکایت شرکت «نیدرلند گروپ» که با وی قرارداد بسته است، توسط دادگاهی در آمریکا در 15 دسامبر لغو شد.
فائقه آتشین که پس از ورود به آمریکا ضمن تحقیر خوانندگان لوس آنجلسی اعلام کرد که «من مانند شما در پوست گوسفند از ایران فرار نکردم و به صورت قانونی از ایران خارج شدم».
گفتنی است، وی در دهه شصت و اوایل دهه هفتاد، همکاریهای نزدیکی با یکی از نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی داشته و عامل اصلی نفوذ این نهاد امنیتی در باند «زندهدل» بود که به مجازات تعدادی از چهرههای اصلی این باند منجر شد.
تیمی از باستانشناسان تگزاسی، مدعی شدهاند که بقایایی را در ارتفاع 13 هزار پایی کوههای البرز در شمال ایران پیدا کردهاند که متعلق به کشتی نوح است.
به گزارش سرویس بینالملل «بازتاب»، به نقل از سایت «Netscape»، «آرک بونما»، عضو مؤسسه جستجو و کشف آثار باستانی کتاب مقدس به شبکه «ABC» میگوید: « اگر کشتی نوح نیست، پس چیست؟».
تیم باستانشناسی، این آثار را در کنار یک برآمدگی یافتند، اما در آغاز گمان نمیکردند که کشتی نوح باشد. آنان هنوز هم متعجب و امیدوارند.
«رابرت کورنوک»، رئیس تیم به شبکه «ABC» گفت: ما چیزی را یافتیم که قلب من را به تپش واداشت. در آغاز زیاد مهم نبود، ولی وقتی نزدیک شدیم، تعجب کردیم؛ بسیار شبیه به چوب بود و از پایین، درست شبیه به عرشه یک کشتی مدرن بود».
در کتاب مقدس مسیحیان هم آمده که این کشتی، در کوههای آرارات قرار دارد و نظریهپردازان میگویند که طول آن، هزاران مایل است.
هرچند بسیاری گفتهاند، اگر این کشتی پیدا شود، در کوههای آرارات در ترکیه پیدا خواهد شد، اما اعضای تیم میگویند که موقعیت این کشتی در ایران، مطابق با شواهد جغرافیایی کتاب مقدس است.
کشتی اندازهای حدود یک هواپیمای کوچک را داشته و آثار کشف شده نیز به همان مقیاس و اندازه هستند.
یافته این گروه، حدود 400 متر طول دارد و شامل صخرههایی است که به طور مشخص از چوب سیاه هستند، در حالی که صخرههای منطقه، کاملا قهوهای است.
جالبتر آنکه بعضی بخشهای چوب مانند این صخره در این هفته، مورد آزمایش قرار گرفتند و مشخص شد که چوبهای سنگواره هستند. در کتاب مقدس آمده است که بدنه کشتی قیراندود شده که مادهای سیاه است. در داخل بخشی از این «صخره» نیز یک فسیل دریایی پیدا شد که تنها متعلق به زیر دریاهاست.
اما چرا عده بسیاری به دنبال کشتی نوح هستند؟ «بروس فیلر»، یک نویسنده مذهبی به «ABC» گفته است: این ایده وجود دارد که اگر بتوانیم ثابت کنیم، این کشتی وجود داشته، آنگاه میتوانیم ثابت کنیم که این داستان واقعیت است و مهمتر از آن، میتوانیم اثبات کنیم که خداوند هم وجود دارد».